ین منم....خوده خودم...با تنی رنجور و فکری سرگردان....گناه تو نیست که امدی و بر هم زدی تمام آرامشم...آزادی ام...کودکی ام....نوجوانی ام...وحالا جوانی ام.... این خوده منم که دل بسته کسی شدم که "منیت "نداشت.... مرا گاهی به حرفایت دلخوش که نه عادت میدهی....صمیمیت تورا با سادگی تمام عشق ابدی فرض کردم... چه میدانستم آدمها میتوانند از روی عادت محبت کنن یا حتی "عشق "بورزند....گویی همان غریبه ای هستم که بودم....چه سخت است تحمل نگاه سنگین عزیزترین موجود هستی ات....نگران خودمم...
دوستان امروز یه سایت چت روم پیدا کردم که خیلی خوبه میتونید یه سر بزنید و لذت ببرید